داشتیم تو پارک بستنی می‌خوردیم که یه دختر ۱۰_۱۲ ساله‌ی گل فروش به سمت‌مون اومد. دیده بود یه زوج جوونیم و در حال بگو و بخند. احتمالا بهش یاد داده بودن بهترین بازار برای فروش گل های سرخ رنگش، جوون های تازه به هم رسیده هست. ولی ما گل نمی‌خواستم! اصرار پشت اصرار که گل بخرید. کاملا محترمانه و با مهربونی بهش گفتم که به گل نیازی نداریم و ازش خواستیم که بره و خودمون مشغول حرف زدن شدیم. به جایی رسید که دیگه فروشنده گل نبود، کسی بود که کمک مالی می‌خواست! گفته بود "اگه گل نمی‌خری لااقل یه کمکی بکن". سعی کردم نشنیده بگیرم اما دوباره تکرارش کرد. عجیب بود برام. من تو اون سن و سال اونقدر مغرور بودم که حتی خیلی از نیازهام رو به خانوادم گوشزد نمی‌کردم تا زمانی که خودشون متوجه بشن. بهش گفتم: "واقعا در شان تو هست که اینو بگی؟". از سوالم جا خورد. انتظارش رو نداشت! سکوت کرد، ولی من ادامه دادم و سوالم رو تکرار کردم. گفتم "تو شان و شخصیت یه دختری مثل تو هست که این حرف رو بزنه؟" چند لحظه ای سکوت کرد و بعدش گفت: "خب پول نداریم چیکار کنیم؟". نمی‌دونستم جواب درست این سوال چیه، فقط کاسه بستنی رو گذاشتم رو نیمکت و گفتم: "الان اوضاع جامعه جوریه که همه مشکل مالی دارن". گفت: "ولی تو داری بستنی می‌خوری". گفتم: "هر کی بستنی می‌خوره پولداره؟ از کجا می‌دونی که تمام پول ما اندازه همین بستنی نبوده باشه؟". باز هم سکوت کرد ولی انگار نمی‌خواست کوتاه بیاد، بهم گفت: "پس گل بخر!". باز هم نخریدم و دست همسر رو گرفتم و با هم تو پارک قدم زدیم. داشتم به این فکر می‌کردم که معیار پدر و مادر بودن چیه؟ چیزی غیر از اینه که وقتی فرزند دار شدی مهارت های اجتماعی رو بهش یاد بدی؟ غرور، عزت نفس، قدرت، تلاش‌گری و . رو . چرا باید از سن کم به بچه ها دیکته بشه که چون به اندازه ای که می‌خوان دارا نیستن، می‌تونن تو چشم آدم ها زل بزنن و با وجود سلامت جسمی و عقلی و توانایی برای کار کردن، در خواست کمک مالی کنن؟ چی تو ذهن همچین پدر و مادر هایی می‌گذره که از سن پایین فرزندانشون رو محتاج بار میارن؟

❌ ‏ابهری، آسیب شناس اجتماعی: 
برخی ن که فرزندان خود را برای گدایی اجاره می‌دهند در دوران بارداری به عمد داروهایی مصرف می‌کنند که فرزندان معلول بدنیا بیاورند چون اجاره کودکان معلول برای گدایی بیشتر است./ایلنا


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها