اولین روز سال جدیدمون با یه دلخوری کوچولو شروع شد. جلوتر رفتیم و با یه اتفاقی که اصلا انتظار رخ دادنش رو نداشتیم غافل گیر شدیم. جفتمون ناراحت بودیم، حوصله نداشتیم و داشتیم به این فکر می‌کردیم که چقدر بد اولین روز سال جدیدمون به خاطر چیزهای بی ارزش خراب شد. بهم گفتی: " سالی که نت از بهارش پیداست. روز اولش اینه، بقیه اش چی می‌‌خواد باشه ".
من سرما خورده بودم. توو اولین عید دوتایی‌مون اتفاق‌های بدی افتاده بود و ناراحت بودم، اما سعی داشتم با این ضرب المثل مخالفت کنم و به آینده‌مون امیدوار باشم. گفتم: " این از اون ضرب المثل‌های الکیه. اولش هیچ ربطی به تهش نداره ". بعد هم خودمون خلاف این ضرب المثل رو اثبات کردیم. اولین سفر لذت‌بخش دوتایی‌مون رو تجربه کردیم و فهمیدیم اگر خودمون بخوایم هیچ چیزی نمی‌تونه شادی کنار هم بودن رو ازمون بگیره. هیچ چیز و هیچ کسی .

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها