فکر می‌کنم خیلی از دعواها و بگو مگو های شویی، در اثر درست حرف نزدن و عدم مهارت در بیان کردن افکار و عدم مهارت در درست شنیدن حرف‌هاست. یه وقتایی هر چیزی که یکی از زوجین میگه رو طرف مقابل اصلا نمی‌شنوه. چون مهارت درست شنیدن نداره. چون وقتی حرفی رو می‌شنوه با چهارچوب ها و جبهه‌گیری های ذهنی خودش می‌شنوه، با تاثیر پذیری از مشکلاتی که ممکنه در کودکی و یا حتی سال‌های قبل تر در زندگی‌ش رخ داده . تفکراتی که مثل یک حصار افکار فعلی فرد رو در بر گرفته و نمی‌ذاره بی تاثیر پذیری از گذشته عمل کنه. گاهی وقت‌ها هم موضوع مهارت نداشتن در بیان درست افکار هست. فرد خودش می‌دونه چی می‌خواد بگه اما نمیدونه چه جوری باید انتقال بده و در انتقال دادن موضوع به مشکل بر می خوره. و در نهایت چیزی که منتقل می‌شه ذره ای شباهت‌ به حرف ها و افکار واقعی‌ش نداره.
چیزی که خودم تو زندگی شویی فهمیدم اینه که وقتی داریم صحبت می‌کنیم و متوجه بالا رفتن تن صداها می‌شیم، باید محیط رو ترک کنیم. باید به اندازه چند دقیقه بحث رو مسکوت بزاریم و هر کدوم با خودمون خلوت کنیم. با خودمون رو راست باشیم و افکارمون رو سبک سنگین کنیم. چیزی که می‌خوایم بگیم و چیزی که می‌خوایم بشنویم رو فارغ از تفکرات و سوگیری و سوء برداشت های ذهنی شخصی درک کنیم. بعد بشینم سر فرصت، فرصتی که نه خیلی زوده و نه خیلی دیر، مباحث رو مطرح کنیم. موضوعات رو بدون هیچ پیش داوری بشنویم و بدون هیچ لحن گزنده و انتقادی و طعنه ای بیان کنیم. به نظرم در این صورت هست که صحبت‌های عادی تبدیل به جر و بحث نمی‌شن، جر و بحث تبدیل به دعوا و دعوا تبدیل به قهر نمی‌شه. قهر باعث جدایی قلب ها و سرد شدن از عشق ورزی نمی‌شه.
خلاصه که به نظرم باید درست حرف بزنیم و درست بشنویم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها