هر چقدر زمان بیشتر می‌گذره بیشتر متوجه می‌شم که داریم با آدم‌های عجیبی تو این کشور زندگی می‌کنیم. آدم هایی که حاضر نیستن منافع خودشون رو تحت هیچ شرایطی از دست بدن، اما مایلن منافع فرد دیگری رو برای رفاه خودشون نادیده بگیرن. امروز صبح تو پیج اینستا، داشتم جواب خانم‌های مختلف رو به سوال " نظرتون راجع به شروط ازدواج چیه؟" رو می‌خوندم و از بعضی پاسخ ها متعجب شدم. خانم‌هایی که ادعا می‌کردن تحصیل کرده، امروزی و مستقل هستن و به دنبال آزادی و برابری در ازدواج و جامعه هستن، وقتی حرف ازدواج و نفع شخصی خودشون شده بود، معتقد بودن "در کنار حقوق برابر مهریه هم باید باشه!".
تعجب کرده بودم. مدام از خودم می‌پرسیدم اگر بحث حقوق برابر هست، پس چرا باید حقی که یه خانم طلب میکنه (تحت عنوان مهریه)، بیشتر از حقوق یک مرد باشه؟! چرا باید با تمام قسمت‌های دین اسلام مشکل داشته باشه اما سرسختانه پایبند به مهریه و نفقه و اجرت المثل و . باشه؟! چرا همیشه سلیقه ای و منفعتی کار می‌کنیم؟ چرا هیچ‌وقت حاضر نیستیم برای یه تاثیر گذاری عمیق تر در فرهنگ‌مون کمی خودمون رو به سختی بندازیم و فقط لب و دهانیم؟ چرا برامون "برابری" به درستی معنی نشده؟! چرا خیلی‌هامون یاد گرفتیم که به خاطر زن بودن‌مون بعضی چیزها رو بیشتر داشته باشیم؟ (البته این موضوع بیشتر تحت تاثیر عادت کردن ما زن ها به دلسوزی کردن برامون هست! دلسوزی هایی که با گمان ضعف ما زن ها انجام می‌شد). 

راستش رو بخواین من از این جور آدم‌ها می‌ترسم. آدم‌های این مدلی چه زن باشن و چه مرد ترسناکن. خیلی‌هاشون فقط به فکر خودشونن، حتی وقتی برای کارهاشون دلایل عجیب و غریب میارن! من اگر مرد بودم هرگز چنین زنی رو انتخاب نمی‌کردم، و حالا که زن هستم مردی هم با این خصوصیات انتخاب نکردم. کسی که همه چیز رو برای خودش می‌خواد، قسمت خوب هر چیزی باید سهم اون باشه، حاضر نیست و شاید حتی بلد نیست برای تصمیم بزرگی مثل ازدواج ذره ای عادلانه عمل کنه و . ‌. این جور آدم ها خودخواه و ترسناکن.

پ.ن: وقتی با همسر آشنا شدم اولین شرطی که برای ازدواج‌مون گذاشتم حقوق برابر بود. انگار آمادگی شنیدن این شروط رو نداشت. من هم ذره ای از حرفم کوتاه نیومدم و شروط ازدواج شد "حقوق برابر". هر حقی که قانون به یک مرد داده و از زن سلب شده، دوباره به من برگردونده شه، به انضمام این شرط که هر چیزی که بعد از با هم بودن‌مون تهیه شد، کاملا قانونی برای هر دومون باشه. مهریه هم برامون سکه های بی ارزشی بود که فقط مثل افسار عمل می‌کنن، پس برازنده ی ما نبود و برای همیشه بحثش منتفی شد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها